ADS
###
تئودور روزولت: کسی که هرگز به مدرسه نرفته است، ممکن است از واگن باری سرقت کند، اما اگر او دارای تحصیلات دانشگاهی باشد، ممکن است همه راه آهن را سرقت کند.
بـؤلوم لـر
دوستان
###
لینکستان
نظر سنجی
امكانات جانبی

صابر نخستین اشعار خود را به صورت نوحه و مرثیه سرود و پس از آن سروده‌هایی فرهنگی به نظم درآورد و سرانجام در سال ۱۲۸۴/۱۹۰۵ به بعد به جستارهای سیاسی پرداخت. انقلاب ۱۹۰۵ روسیه و تأثیر آن در قفقاز باعث این دگرگونی شد و صابر با آغاز به كار نشریه ملانصرالدین به جمع نویسندگان آن پیوست. در سال‌های ۱۹۱۱-۱۹۰۶ صابر یكی از كوشاترین همگاران مجله طنز ملانصرالدین بود. سروده‌های طنز صابر با نام‌های مستعاری چون «هوپ‌هوپ»، «آغلار گوله‌ین» (متبسم گریان) و «ابونصر شیبانی» چاپ می‌شد. در جریان جنبش مشروطه در ایران آثار و اشعار او در ایران خوانده می‌شد و بر نویسندگان و روشنفكران ایران اثر زیادی داشت.

بیشتر زندگی او در فقر گذشت. در ۱۹۱۰ در باكو در مدارس نفتی درس می‌داد و در ۱۲۹۰/۱۹۱۱ از بیماری سل در باكو درگذشت.

سبك صابر سبك واقع‌گرا و تحول‌خواه است. اشعار وی در دیوان هوپ‌هوپ‌نامه (هدهدنامه) جمع‌آوری شده‌است. بخش آذربایجانی هوپ‌هوپ‌نامه توسط احمد شفائی به فارسی ترجمه شده‌است.

وی را  به حق می توان یكی از بزرگترین شعرای معاصر آذربایجان نامید. صابر نه تنها در تاریخ ادبیات آذربایجان، جایگاهی سترگ دارد، بلكه هم چون میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل روزنامه نگار نامی و مبارز میهن مان٬ جایگاهی والا را در مبارزات مردم ایران برای آزادی و برابری به خود اختصاص داده است. شعرهای صابر چون پتكی بر سر محمد علی میرزای قاجار و عمله جهل و ظلم و ارتجاع زمان فرود می آمد و فریاد در گلو مانده مردمی بود كه به وسیله او در روزنامه های باكو پژواك می یافت. در آن دوران روزنامه ملانصرالدین٬ به ارگان مجاهدین آذربایجان تبدیل شده بود و صابر در این میان با اشعار آتشین خود٬ آتش به دامن استبداد می انداخت. به ویژه آنجا كه با به تمسخر گرفتن ممدلی میرزای قجر می گوید:

ایرانلی دئییل٬ جمله بیلیر «مند علی» یم من

گرگان جفا و ستمین چنگلی یم من

ایرانلی لارین باشلاری نین انگلی یم من

سوررام٬ ایچرم٬ قانلارینی٬ چون زلی یم من

لاشه اؤزومون٬ ات اؤزومون٬ قان اؤزوموندور

شوكت اؤزومون٬ فخر اؤزومون، شان اؤزوموندور

صابر٬ فقط مرد میدان سیاست نیست. او به خوبی علت العلل دردهای ایرانیان را می داند. جهل و نادانی كه همیشه بزرگترین دشمن ایرانیان بوده و هست. از این روست كه هنگامی كه می خواهد آخوندهای طرفدار محمد علی میرزا(همچون میرزا هاشم در محله دوه چی) را به طعن و ریشخند بگیرد٬ از آنان به عنوان كسانی یاد می كند كه خوشبختی آنان در گرو نادانی مردم است و به طعن می گوید:

تحصیل علوم ائتمه كی٬ علم آفتِ جان دئیر

هم عقله زیان دئیر؛

علم آفت جان اؤلدوغو مشهورِ جهان دیر

معروف زمان دئیر؛

پندِ پدرانه م ائشیت٬ ای ساده جوانیم

یاخما غمه جانیم؛

خوش اؤل كسه كیم٬ وِل دؤلانیب٬ داغدا چوبان دیر

آسوده همان دئیر؛

صابر یك روشنگر راستین٬ تاریكی ها و پلیدی های مردم دوران خویش را چون دملی چركین می بیند و آنها را به سختی نشتر می زند. یكی از بزرگ ترین دردهای آن زمان- كه بدبختانه هنوز هم تا حدودی هست- این بود كه زنان جزو انسان ها به شمار نمی آمدند و پدر خانواده به خود حق می داد٬ هر گونه كه دلش می خواهد با همسر و دخترانش و بلكه پسرانش رفتار كند. در آن دوران سیاه، پدر٬ خود داماد خویش را بدون اینكه دختر ببیند٬ انتخاب كرده و دختر بعد از رفتن به حجله بود كه با مردی كه قرار بود٬ یك عمر زندگی كند٬ روبرو می شد. چه دختر بچه گان بی گناهی كه مجبور بودند با مردی همسن و سال پدر خویش ازدواج كنند. از این رو بود كه صابر با طعن و نیش از چنین شوهری(از زبان دختر بینوا) یاد می كند:

اول گون كی آداخلادیز، اوتاندیم

اؤغلان دئدیز ارین٬ ایناندیم

ار بؤیله اؤلورموش، ایندی قاندیم

خان دؤستو٬ آمان دی٬ قؤیما گلدی

كرداری یامان دی٬ قؤیما گلدی

دودكش كیمی بیر پاپاق باشیندا

آغ توكلری بللی دیر قاشیندا

گرچی قؤجا دیر٬ بابام یاشیندا

آمما سوراغان دی٬ قؤیما گلدی

كرداری یامان دی٬ قؤیما گلدی

این شعر زیبا بعدها دستمایه ای شد برای یكی از شاه كارهای صنعت سینمای آذربایجان(شوروی) تا از آن فیلم مشهدی عباد ساخته شود. داستانی كه در آن پدری ورشكسته٬ دختر ۱۵ ساله و زیبای خود را در حالی كه دل به جوانی آراسته و شایسته بسته است٬ به یك پیرمرد ۷۰ ساله شوهر می دهد. فیلمی  كمدی با مضمونی انتقادی. بدبختانه این داستان سیاه در سرزمین ما به گونه ای دیگر در حال تكرار است. بدبختانه هنوز هم در سرزمین ما٬ این معضل حل نشده است. هر چند كه تراژدی هایی از قبیل مشهدی عباد بیشتر در روستاها و خانواده های فقیر قابل مشاهده است٬ در دیگر خانواده ها(به ویژه با بافت سنتی و مذهبی) این تراژدی به گونه ای دیگر به پیش می رود. در سرزمین ما هنوز پدرها و مادرهایی هستند كه برای فرزندانشان٬ هیچ حق انتخابی قائل نیستند و فرزند نیك از نظر آنان٬ آن است كه به انتخاب های پدر و مادر بله بگوید و از میان انتخاب آنان٬ یكی را بپسندد. اگر احیاناً این فرزند در دانشگاه یا محیط كار یا در هر جای دیگری(خارج از چارچوب و عرف خانواده) دل بست٬ در این صورت است كه یك شورشی و یك فرزند خودسر است كه باید با هر تمهیدی شده(او را از آینده ترساندن٬ تهدید به عاق كردن٬ تهدید به طرد شدن و از ارث محروم شدن و خط و نشان كشیدن و حتی در بعضی از خانواده ها با تنبیه فیزیكی)٬ وی را از تصمیمش منصرف نمود. مهم نیست كه این فرزند بالغ و عاقل شده٬ مهم نیست كه تحصیلكرده است یا نه٬ مهم نیست  و مهم نیست. چرا كه برای او كوچكترین حق تصمیم گیری و انتخاب قائل نیستند.

آثار صابر بدین گونه فصل بندی شده‌است:

  • ساتیریك شعرلر (اشعار طنز) ۱۹۱۱ – ۱۹۰۶
  • تازیانه لر (جوابیه‌ها) ۱۹۱۱ – ۱۹۱۰
  • بحر طویل لر (بحر طویل‌ها) ۱۹۰۷ - ۱۹۰۶
  • مختلف شعرلر (اشعار گوناگون) ۱۹۱۱ - ۱۹۰۲
  • نشر ایللری بللی اولمایان شعرلر (اشعاری كه سال انتشارآنها نا معلوم است)
  • اوشاقلار اوچون شعرلر (اشعار كودكان) ۱۹۱۱ – ۱۹۰۲
  • نشر ایللری بللی اولمایان اوشاق شعرلری (اشعار كودكانی كه سال چاپ آنها مشخص نیست)
  • ترجمه لر (برگردانها) ۱۹۱۰ – ۱۹۰۶
  • فارسجا شعرلر (اشعار فارسی)
  • مكتوبلار (نامه‌ها)
  • هوپ هوپ مامه



مـــوضـوع : شخصیتلر
*** :
به این مطلب رای دهید
نویسنده : فرشاد
تاریخ : 1391/6/31
نظر سنجی
درباره ما
پشتیبانی
صفحات
آرشیو مطالب
ســایغاج
امكانات جانبی