ADS
###
تئودور روزولت: کسی که هرگز به مدرسه نرفته است، ممکن است از واگن باری سرقت کند، اما اگر او دارای تحصیلات دانشگاهی باشد، ممکن است همه راه آهن را سرقت کند.
بـؤلوم لـر
دوستان
###
لینکستان
نظر سنجی
امكانات جانبی
در كنار رودخانه ی آرپا چایی كه در آذربایجان جاریست و این رود از شعبه های قیزیل اؤزن میباشد در یكی از دهات دختری ساری تللی(گیسو طلا) و آلا گؤز(چشم شهلا) به دنیا می آید.پدر و مادرش نام این دختر را سارای كه در تركی آذری تحلیل یافته ساری آی(ماه طلایی ) میباشد میگذارند.سارایِ داستان در طبیعت آذربایجان پرورش می یابد و دختری ماه رو میشود.بزرگان ده سارای را به پسری به نام خان چوبان نامزد میكنند. روزی چشم خان ده به سارا میافتد. خان ، پدر سارای را فرا میخواند و ازاو میخواهد كه سارای را به عقد او در آورد.پدر سارای كه مرد ریش سفیدی بود و به خان چوبان قول مردانه داده بود و مصداق آتاسؤزی(ضرب المثل) آذربایجانی:(كیشی توپوردوغون یالاماز) پیشنهاد خان ده را رد میكند.خلاصه از خان اصرار و از پدر انكار و در این موقع است كه خان متوسل به زور شده و او را مورد ضرب و شتم قرارداده و سارای را تهدید میكند كه در صورت سربازدن از خواسته ی خان دیگر پدر خود را نخواهد دید چون او پدرش را خواهد كشت.سارای كه به جز پدر كسی را نداشت و نمیتوانست رنج و عذابش را ببیند بر خلاف علاقه ی وافرش به خان چوبان و قولی كه به او داده بود تن به خواسته ی خان ظالم داد.

و روزی كه سارای گفت كه آماده ازدواج با خان میباشد همه از این تصمیم او متحیر شدند ولی او چاره ای جز این نداشت چون او شیر دختر ترك آذری بود و پاكدامن و سارای به دنبال خان راهی شد اما در راه تنش را به آب جاری آرپا چای سپرد و خود را جاودانه ساخت.

یكی از اشعار فولكولور و معروف آذربایجانی (آپاردی سئللر سارانی) است كه در آخر فیلم سارای نیز پخش شد.من هم اینجا این شعر معروف و شاهكار ملی را همراه ترجمه اش مینویسم:
 


گئدین دئیین خان چوبانا
گلمه‌سین بوایل موغانا
گلسه باتارناحق قانا
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
آرپا چایی درین اولماز
آخار سویو سرین اولماز
سارا كیمی گلین اولماز
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
آرپا چایی آشدی داشدی
سئل سارانی قاپدی قاچدی
هر گؤره‌نین گؤزو یاشدی
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
قالی گتیر اوتاق دوشه
سارا یئری قالدی بوشا
چوبان الین چیخدی بوشا
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی



ترجمه فارسی:

سیلها سارا را بردند.
بروید و به خان چوپان بگویید
كه امسال به مغان نیاید
اگر بیاید به خون ناحق فرو میرود
سیلها سارا را بردند
یك فرزند چشم شهلا را.
رودخانه ی آرپا عمیق نیست
آب روانش سرد نیست
عروسی مانند سارا وجود ندارد
سیلها سارا را بردند
یك فرزند چشم شهلا را.
آرپا چای گذشت و طغیان كرد
سیل سارا را قاپید و فرار كرد
چشم هر بیننده ای اشكالود است
قالی بیاور ودر اتاق پهن كن.
جای سارا خالی شد
دست چوپان به نیستی رسید و خالی شد
سیلها سارا را بردند
یك فرزند چشم شهلا را



مـــوضـوع : اشعار تركی
*** :
به این مطلب رای دهید
نویسنده : فرشاد
تاریخ : 1390/5/20
نظر سنجی
درباره ما
پشتیبانی
صفحات
آرشیو مطالب
ســایغاج
امكانات جانبی